جدول جو
جدول جو

معنی حالی بوو - جستجوی لغت در جدول جو

حالی بوو
بفهم، متوجه باش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
خلاف دوربین. که مآل بین نباشد:
چشم را این نور (نور مستعار) حالی بین کند
چشم عقل و روح را گرگین کند.
مولوی.
دمبدم بر رو فتد هر جا رود
دیده و جانی که حالی بین بود.
مولوی
لغت نامه دهخدا